یه خسته نباشید به کدبانو ها!

توی این فرودگاه کوفتی نشستم، قهوه ام دستمه و دارم به این فکر میکنم که زندگی همش داره بهم سیلی میزنه که قویترم کنه، ولی هردفعه اندازه بار قبل درد میگیره و شاید بیشتر هم، فقط فکر کنم بعد یه مدت بی حس شم، متاسفانه هنوزاون مرحله نرسیده.

دفعه قبلی که اینجا بودم، گریون بودم، مریض بودم، بی جون و تبدار بودم.

الان همش عوض نشده، ولی حالم بهتره، زندگی واقعا عجیبه.

یه خسته نباشید به کدبانو ها!...

شب سال نو کار میکنم

بعد من دیوانه بلیتم برا صبحشه، یعنی در هرصورت باید شیر بزنم به رئیسم اون روز رو، ولی نمیدونم چطوری و چیکار کنم، روز قبلیشم کار میکنم، اگه مرخصی استعلاجی بگیرم خیلی ضایعست و اگه نگیرم هم کار دیگه ایی از دستم برنمیاد.

الانم فقط میتونم استرس بکشم برا این قضیه:|

یه خسته نباشید به کدبانو ها!...

سلام من anonymous هستم!یا همون ناشناس خودمون!ناشناس طور میام،مینویسم و میرم...

یه خسته نباشید به کدبانو ها!...

پریود و پی ام اس باعث میشه وجود خودم و بشریت رو زیر سوال ببرم.

سوالایی برام پیش میاد که جواب قطعیشونو تا همین یکی دو روز پیش میدونستم.

کاش بیاد زودتر رد شه بره تا یکاری دست خودم ندادم.

یه خسته نباشید به کدبانو ها!...

توی قطار نشستم دارم گریه میکنم بخاطر اینکه خودم برای خودم کافی نیستم و در لبه ایی ام که اگر فقط یه مشکل دیگه بیاد سرراهم دیگه اون دخترِ خب حالا که شده بیا به راه حلش فکر کنیم نیستم و میزنم زیر همه چی.

یه خسته نباشید به کدبانو ها!...

اینکه میدونم من میتونم اینو کنترل کنم بهم حس خوبی میده و باعث میشه که انجامش بدم

اما در طولانی مدت خسته ام میکنه قطعا، کاش حرکت اشتباهی نزنم خودمو بندازم تو یه لوپِ مزخرف

اعتماد به نفس واقعا پوسته ی جذابی از آدم میسازه، طوریکه حتی خودشم ممکنه یادش بره اون زیر چیه.

پی.اس:این اعتماد به نفس رو در تمام جنبه های زندگیم، برای تمام لحظاتم نیازش دارم.

یه خسته نباشید به کدبانو ها!...

خیلی یهویی یاد یه فیلمی افتادم که نوجوونیم نگاه کردم، رفتم دانلودش کردم، دیدم مال ۲۰۱۳ است!ده سال ازش گذشته!درمورد خونواده بود، اون موقع باهاش گریه کردم، ولی کلا فیلمه خیلی بهم چسبیده بود، الان دوباره نگاهش کردم، باعث شد گریه کنم، خیلی بیشتر از قبلدلم خونواده میخواد، دلم میخواست مامانم بود، بابام بود، خواهرم، و یه خونواده بودیم.اون موقع گریه کردم بخاطر دوری خواهرم، اما الان تنها کسیکه نزدیکمه اونه، بخوام مثبت نگاهش کنم مامانم روهم دارم ولی تموم.هی دارم به دی نزدیکتر میشم، هی بیشتر دردم میگیره، منطقا باید سال اول سخت میبود، نمیدونم امسال چرا داره اینقدر بیشتر بهم فشار میاد. یه خسته نباشید به کدبانو ها!...

I've always thought that I would have a life like Tessa But my Hardin moved on, and kept me away. And I'll never be 21 anymore. یه خسته نباشید به کدبانو ها!...

سلام من anonymous هستم!یا همون ناشناس خودمون!ناشناس طور میام،مینویسم و میرم...

یه خسته نباشید به کدبانو ها!...